حضرت یوسف (ع) در زندان نیز با بتپرستی مبارزه کرد و زندانیان را به پرستش خدای یکتا دعوت نمود. این داستان در سوره یوسف، آیات 36 تا 42 آمده است.
داستان حضرت یوسف (ع) در زندان یکی از بخشهای مهم و آموزنده در قرآن کریم است که در سوره یوسف، آیات 36 تا 42 به تفصیل بیان شده است. این داستان به مبارزه حضرت یوسف (ع) با بتپرستی و تلاشهای او برای هدایت زندانیان به سوی یکتاپرستی میپردازد.
ورود به زندان
حضرت یوسف (ع) به دلیل تهمت ناروایی که از سوی زلیخا، همسر عزیز مصر، به او زده شد، به زندان افتاد. با این حال، او در زندان نیز به دعوت مردم به سوی خداوند یکتا ادامه داد و از هر فرصتی برای هدایت زندانیان استفاده کرد.
تعبیر خواب دو زندانی
در زندان، دو نفر از زندانیان که یکی ساقی و دیگری نانوا بود، خوابهایی دیدند و از حضرت یوسف (ع) خواستند که خوابهایشان را تعبیر کند. یکی از آنها خواب دید که انگور برای شراب میفشارد و دیگری خواب دید که نان بر سرش حمل میکند و پرندگان از آن میخورند. حضرت یوسف (ع) قبل از تعبیر خوابها، آنها را به یکتاپرستی دعوت کرد و به آنها گفت که این علم تعبیر خواب را خداوند به او عطا کرده است.
دعوت به یکتاپرستی
حضرت یوسف (ع) به زندانیان گفت که او آیین قوم خود که به خدا اعتقاد نداشتند و منکر آخرت بودند را رها کرده و پیرو آیین پدرانش، ابراهیم، اسحاق و یعقوب است. او تأکید کرد که برای او و پدرانش سزاوار نیست که چیزی را شریک خدا کنند. این دعوت به یکتاپرستی و ترک شرک، یکی از مهمترین پیامهای حضرت یوسف (ع) در زندان بود.
تعبیر خوابها
حضرت یوسف (ع) خوابها را اینگونه تعبیر کرد: ساقی پس از سه روز آزاد میشود و به مقام خود بازمیگردد، اما نانوا پس از سه روز به دار آویخته میشود و پرندگان از گوشت او میخورند. این تعبیرها به واقعیت پیوست و ساقی آزاد شد، اما نانوا به دار آویخته شد.
درخواست حضرت یوسف (ع)
حضرت یوسف (ع) از ساقی خواست که پس از آزادی، او را نزد پادشاه یادآوری کند تا شاید از زندان آزاد شود. اما ساقی پس از آزادی، این درخواست را فراموش کرد و حضرت یوسف (ع) چندین سال دیگر در زندان ماند.
نتیجهگیری
داستان حضرت یوسف (ع) در زندان نشاندهنده ایمان قوی و استقامت او در برابر ناملایمات است. او با شجاعت و هوشمندی توانست زندانیان را به سوی یکتاپرستی هدایت کند و بتپرستی را محکوم کند. این داستان به ما میآموزد که در راه حق و حقیقت باید استوار و پایدار باشیم و از هیچ تهدیدی نترسیم.
این داستان به ما یادآوری میکند که ایمان به خداوند و استقامت در راه حق میتواند ما را از هرگونه تهدید و خطری محافظت کند و ما را به سوی سعادت و رستگاری هدایت کند.